۱۳۸۷ بهمن ۱۳, یکشنبه

خدا خیالی است: دلایل 3 و 11


توضیح: هنگام خواندن این متن، بهتر است به جای موضعگیری سریع علیه آن، کمی به آن فکر کنیم. اینکه این متن مستقیما باورهای اسلامی را مورد حمله قرار نمی دهد فرصت بیشتری به ما می دهد که به آنچه در اینجا گفته می شود فکر کنیم. با خواندن ارجاعات به کتاب مقدس، که مسلمانان هم معتقدند تحریف شده است، به این فکر کنید که همین حالا میلیونها انسان، تا بن جانشان به همین چیزهایی که شما "تحریف" می دانید و غیر قابل باور، ایمان دارند و باور کنید که ایمانشان کمتر از شما نیست. مذهبی های مسیحیت، فقط زورشان نمی رسد، وگرنه به خاطر همین تحریفات، نسل مسلمان و یهودی و کافر را از زمین برمی داشتند.
نکته بعدی اینکه بد نیست هر مطلب را که می خوانید، کامنتها را هم بخوانید. تو مطلب قبلی سعی کردم جواب همه انتقادها را به طور منطقی بدهم. بد نیست ببینید حضرات وقتی کم می آورند کارشان به کجاها می کشد. دیگر به کامنتها جواب نمی دهم. خودتان بخوانید و قضاوت کنید.

دلیل 3: خدایگان تاریخی

اینطور به نظر می رسد که اعتقاد به خدا در همه اعصار وجود داشته است. به عنوان مثال ما می دانیم که مصریان باستان، به طرز پرشوری به خدایان خود اعتقاد داشته اند و [برای همین] بناهای عظیمی مثل هرم بزرگ را ساخته اند که امروز هم یکی از بزرگترین و ماندگارترین بناهایی است که به دست بشر خلق شده اند. به هر حال و علیرغم آن شور و حال، امروز ما با یقین کامل می دانیم که خدایان مصری خیالی بودند. ما دیگر اهرام نمی سازیم و رهبرانمان را مومیایی نمی کنیم.

در دوران متاخرتر، ما می دانیم که دهها میلیون رومی ، ژوپیتر و دوستانش را عبادت می کردند و برایشان معابد با شکوه می ساختند. حتی امروز هم خرابه های این معابد جزو جاذبه های توریستی هستند برای مردم. با این حال، ما با یقین کامل می دانیم که این خدایگان خیالی بودند، چرا که دیگر هیچکس زئوس را عبادت نمی کند.

بسیار متاخرتر از آن، ما می دانیم که تمدن آزتک به خدایانش چنان اعتقاد محکمی داشت که معابد و اهرام عظیمی برایشان ساخت. به علاوه، آزتکها چنان هواخواه [خدایانشان] بودند که تا همین قرن شانزدهم داشتند انسانها را برای خدایانشان قربانی می کردند. علیرغم این ایمان، ما امروز می دانیم که این خدایگان کاملا خیالی بوده اند. آزتکها دیوانه بودند که انسانها را برای خدایانشان می کشتند. کشتن یک انسان هیچ تاثیری بر بارش باران یا هر چیز دیگر ندارد. همه ما این را می دانیم. اگر خدایان آزتکها واقعی بودند، ما هنوز داشتیم برایشان قربانی می کردیم.

خدای امروز به همان اندازه خیالی است که خدایگان تاریخی بودند. این واقعیت که میلیونها انسان یک خدا را عبادت می کنند چیزی را تغییر نمی دهد.

خدا و عیسی که امروزه مسیحیان عبادت می کنند ملغمه ای است از خدایان کفار عصر باستان. ایده های تولد از یک باکره، دفن در یک گور صخره ای، برخاستن از مرگ پس از سه روز و خوردن گوشت بدن و نوشیدن خون هیچ ربطی به عیسی ندارند. تمام مناسک مسیحیت ، به طور کامل "انسان ساخته" هستند. مسیحیت یک گلوله برفی است که از قل خوردن یک دو جین مذهب الحادی ایجاد شده است. همانطور که این گلوله برفی قل می خورد، مناسک الحادی را بسته به اینکه چقدر مطبوع به ذائقه هستند، می چسباند به خودش. شما می توانید تعبیراتی مثل اینها را در ادبیات عمومی پیدا کنید:
• "تاثیر مذاهب الحادی بر نماد شناسی مسیحیت غیر قابل انکار است. گرده های خورشیدی مصریان باستان تبدیل شده اند به هاله نورانی قدیسین کاتولیک. تصاویر ایزیس[الهه حاصلخیزی مصر باستان] در حال پرستاری از هوروس ، پسری که [ایزیس] به طرز معجزه آسایی آبستن شده بود، تبدیل شد به تصاویر پرستاری مریم باکره از عیسای نوزاد. و به طور مجازی ، تمامی عناصر مناسک کلیسای کاتولیک – تاج، محراب، سرود نیایش و آیین عشای ربانی - [یا همان] نمایش خوردن خدا – مستقیما از از مذاهب الحادی اسرارآمیز پیش از مسیحیت اقتباس شده اند."

• "هیچ چیز در مسیحیت اصیل نیست. میترا، خدای پیش مسیحی – که به نام پسر خدا و نور جهان خوانده می شد – در 25 دسامبر متولد شد، [سپس] مرد و در یک گور صخره ای دفن شد و پس از سه روز از مرگ برخاست. همچنین 25 دسامبر سالروز تولد اوریزیس [orisis] ، آدونیس [Adonis] و دیونیزوس [Dionysus] هم هست. به کریشنای نوزاد هم طلا، کندر و صمغ پیشکش شد. حتی روز تعطیل هفته مسیحی هم از ملحدین دزدیده شده است.

برای یک مسیحی معتقد، دریافت این اطلاعات بسیار سخت است، اما با این وجود اینها واقعیت دارند. تمام مناسک مقدس مسیحیت و تمام هسته های اعتقادی این دین (تولد از باکره، برخاستن از مرگ و غیره) مستقیما از مذاهب الحادی می آیند که در حوالی دوران عیسی عمومیت داشته اند. مقالاتی مثل این و این می توانند به شما کمک کنند تا بیشتر بیاموزید. هنگامی که شما واقعیت پایه ای منابع مسیحیت را بهتر بشناسید، بلاهتشان آشکار می شود.

مسلما آن ملحدین معتقدی که افسانه های مسیحیت از باورهای آنها مشتق شده است، خدایانی را عبادت می کردند که خیالی بودند. به همین ترتیب، خدای امروز ما تنها دنباله ای است از این طلایه داران خیالی. تمام خدایان بشر خیالی هستند.

توجیهات مذهبی
یک مسیحی، موقعیت را بدینگونه توجیه می کند که:"بله، مصریها و رومی ها خدایان دروغی را عبادت می کردند، اما مسیحیت واقعی است. تنها کافی است به میلیاردها انسانی که به عیسی ایمان دارند نگاه کنید." این توجیه مبتنی بر قدرت اعداد ممکن است مایه تسلی خاطر باشد، اما بی معنی است. این واقعیت که میلیونها نفر یک خدا را عبادت می کنند، چیزی را تغییر نمی دهد.

زمانی بود که بیشتر مردم معتقد بودند که زمین مسطح است. باور همگانی باعث تغییر واقعیت کروی بودن زمین نشد. شواهد علمی و مشاهداتی که امروز در دسترس ماست غیر قابل انکارند: زمین کروی است.

تمام شواهد علمی [در دلیل 11 مورد بحث قرار گرفته است که در پی می آید ] نشان می دهند که خدا خیالی است. همانطور که شواهد تاریخی [این مسئله را تایید می کنند]. این هر انسان عاقلی را به این نتیجه گیری رهنمون می کند که باورهای مسیحی، اساطیر محض هستند. مسیحیت هم مثل بقیه اسطوره هایی است که بشر در طی اعصار تخیل کرده است.

دلیل 11: فقدان هرگونه مدرک علمی

هیچ مدرک علمی که نشان از وجود خدا داشته باشد، وجود ندارد. برای مثال:

• خدا هرگز هیچ نشان مادی مبنی بر وجودش، بر زمین به جا نگذاشته است.
• هیچ کدام از معجزات عیسی نیز هیچ مدرک فیزیکی برجا نگذاشته اند [دلیل 14]
• خدا هرگز با انسان عصر مدرن صحبت نکرده است*. به عنوان مثال با در اختیار گرفتن تمام ایستگاههای تلویزیونی و پخش یک پیام معقول برای همه.
• عیسای بازخاسته از مرگ، هرگز خودش را به کسی نشان نداده است. [دلیل 15]
• کتاب مقدس در دسترس ما به طور قابل اثباتی نادرست است و مسلما کارانسان های قدیمی است ، و نه خدا.[دلیل 5]
• وقتی ما دعا را با آمار تحلیل می کنیم ، می فهمیم که هیچ نشانه ای از اینکه خدا به دعاکنندگان پاسخ می دهد وجود ندارد.[دلیل2]
• سبعیت های متحیر کننده و عظیمی مثل هولوکاست** رخ دادند، بدون اینکه واکنشی از جانب خداوند مشاهده شود.
• و بسیاری شبیه اینها ...

بیایید قبول کنیم که هیچ مدرک تجربی مبنی بر وجود خدا در دست نیست.اگر به عنوان یک آدم معقول به آن فکر کنید، این فقدان شواهد تکان دهنده است. حتی یک خرده مدرک تجربی هم وجود ندارد که نشان دهد خدای امروز، و یا خدایان هم دوره اش، و یا هرکدام از خدایان دوران گذشته وجود دارند. به علاوه ما می دانیم که:

1. اگر ما شواهد علمی مبنی بر وجود خدا داشتیم می توانستیم درباره "علم [شناخت] خدا" حرف بزنیم به جای "ایمان به خدا".
2. اگر ما شواهد علمی مبنی بر وجود خدا داشتیم آنگاه خداشناسی می توانست یک تلاش علمی باشد و نه [از نوع فعلی اش، یعنی] الهیات.
3. اگر ما شواهد علمی مبنی بر وجود خدا داشتیم تمام مذهبی ها در صف خدایی قرار می گرفتند که وجودش از نظر علمی ثابت شده بود. اما به جای این، [امروزه] هزاران خدا و مذهب وجود دارد. [دلیل 28]


مشاهده دلیل این فقدان مدرک برای هر شاهد بی غرضی ساده است. دلیل اینکه هیچ مدرک تجربی مبنی بر وجود خدا موجود نیست این است که خدا خیالی است.

توجیهات مذهبی

عمومی ترین توجیه فقدان شواهد علمی وجود خدا ، استدلال " خدا باید مخفی بماند" است. [جزییات در دلیل 17 مورد بحث قرار گرفته اند.]

بسیاری از معتقدین تلاش می کنند که وجود خدا را با گفتن چیزهایی شبیه به این توجیه کنند: "وجود کائنات، وجود خدا را ثابت می کند.[بالاخره] یک چیزی باید کائنات را خلق کرده باشد.علم هیچ توضیحی برای خلق کائنات ندارد. بنابراین خدا آن را آفریده است."

برای اینکه بفهمیم این تنها یک توجیه است کافی است به تاریخ نگاهی بیاندازیم. مردم دوران باستان، پیش از داشتن علم [به موضوعات] بسیاری چیزها را که نمی فهمیدند بوسیله "خدایان" تفسیر می کردند. [لذا] خدایان خورشید، تندر، حاصلخیزی، باران و غیره وجود داشته اند.

کتاب مقدس [هم] به شکل مشابهی عمل می کند و تلاش می کند بسیاری چیزها را که نویسندگان باستانی [آن] نمی فهمیدند به خدا نسبت دهد. برای مثال، اگر شما سفر پیدایش، بخش 9 آیات 12 و 13 را بخوانید درخواهید یافت که:

و خدا گفت:"این نشانه پیمانی است که من میان خودم و تو و هر مخلوق زنده ای که با توست قرار می دهم، برای تمامی نسلهای آینده. من کمان خودم را در میان ابرها قرار می دهم تا نشانه ای باشد از میثاق میان من و زمین ..."

این توضیح کتاب مقدس است درباره رنگین کمان. مسلما که ما الان می دانیم که رنگین کمان یک تاثیر منشوری است از قطرات باران. به طریق مشابه، سفر پیدایش، بخش 3 سعی می کند توضیح دهد که چرا عمل زایش در انسان اینقدر دردناک است و [نیز] سفر پیدایش ، بخش 11 تلاش می کند دلیل وجود اینهمه زبان در میان انسانها را توضیح دهد. اینها همه افسانه اند، نه بیشتر.

به همین طریق، فصل 1 سفر پیدایش محتوی افسانه خلقت کتاب مقدس است [...]

واقعیت این است که خلقت کائنات ربطی به خدا ندارد. به همان ترتیبی که طلوع خورشید و ظهور رنگین کمان ربطی به او ندارند. علم هم هنوز توضیح کاملی برای خلق کائنات ندارد. درست است که علم هنوز همه دانستنیها را درباره کائنات نمی داند، اما دانشمندان بالاخره آن را درخواهند یافت. زمانی که این کار را انجام دهند، چیزی که می فهمند این است که طبیعت کائنات را خلق کرده است و نه یک خدای خیالی.


*مورمونها از این قائده مستثنی هستند. آنها شاخه ای از مسیحیت هستند که به تجدید نبوت و امتداد آن تا به امروز معتقدند. آنها همین الان هم پیامبری دارند که خطاب وحی قرار می گیرد.[م]

**البته اگر به هولوکاست معتقد باشید. خیلی ها معتقد نیستند. [م]

http://www.godisimaginary.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.